ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۳۰
تا ساقی میخوارگان در جام صهبا ریخته
خون دل خم در قدح از چشم مینا ریخته
در سینه سیم سپید آکنده زر جعفری
در دیده الماس تر یاقوت حمرا ریخته
این باده را ترکی عجب در ماه شعبان و رجب
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱
ز بیدردان علاج درد خود جستن بدان ماند
که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقربها
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲
چند روزی پیش و پس شد ورنه از دور سپهر
بر سکندر نیز بگذشت آنچه بر دارا گذشت
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳
این رشته بی پیوند هر چند که یک تار است
در صومعه تسبیح است در میکده زنار است
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴
یک قطره ز آب گرم و یک ذره وفا
در چشم و دلت خدای داناست که نیست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۵
تو چون بهاری و گیتی چو باغ و ما چو درخت
به جز بهار که پوشد بر این درختان رخت
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۶
رشت هم نیک است کاو از حمار گم شده
ارغنون آید به گوش مالک ار چه منکر است
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۷
روحی فداک بی تو مرا کار مشکل است
بر خاطرم ز هجر تو این بار مشکل است
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۹
بوستانش را آیفت ز بهن نرسد
دوستانش را آیفت به دشمن نرسد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۰
طراز خاتم شاهنشهی به لوح ابد
شد است یاتی من بعدی اسمه احمد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۱
همچو ملخی که شاخساری بخورد
وانگاه ورا به شاخ ساری بخورد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۲
آن روز که مه شدی نمی دانستی
کانگشت نمای عالمی خواهی شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۳
نام محمودش که محمودست بشمر پس بگو
عاقبت محمود سوی احمد محمود شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۴
قبلهگاها سال و ماهت تا ابد فرخنده باد
دشمنت در گریه و لعل لبت در خنده باد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۵
حق تعالی مر ترا آورده از ایران پدید
همچو نادرشاه از افشار و تیمور از تتر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۶
ای کودک نوزاده که پیران جهان را
تعلیم کنی دانش و تلقین کنی اسرار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۸
به غیر از غمزه و حسن و لطافت خوبرویان را
هزاران نکته میباید که جز عاشق نداند کس
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۹
گریه مینا، نگر به چشم ترش بین
ناله بربط شنو به داد دلش رس