×
عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - در مدح شاه شیخ ابواسحق
تجلت من سمات الامانی
تباشیر المسرة والامان
و صبح النحج لاح وهب سحرا
نسیم الانس موصوب الجنان
واضحی الروض مخضرا فبادر
[...]
عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در مدح خواجه رکنالدین عمیدالملک وزیر
در این مقام فرحبخش و جای روحفزای
بخواه باده و بر دل در طرب بگشای
به عیش کوش و حیات دو روزه فرصت دان
چو برق میگذرد عمر، کاهلی منمای
به دستگیری ساغر خلاص شاید یافت
[...]
عبید زاکانی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴ - در تضمین مطلع یکی از قصاید سعدی گوید
چه تفاوت کند ار زانکه بیائی بر ما
« بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار»
دست در دامن می زن که از این پس همه روز
« خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار »