سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۷
بیار آنچه داری ز مردی و زور
که دشمن به پای خود آمد به گور
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۷
نه هر که موی شکافد به تیر جوشنخای
به روز حملهٔ جنگاوران بدارد پای
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۷
به کارهای گران مرد کاردیده فرست
که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند
جوان اگر چه قوییال و پیلتن باشد
به جنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند
نبرد پیش مصافآزموده معلوم است
[...]
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۸
خر که کمتر نهند بر وی بار
بی شک آسوده تر کند رفتار
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۸
مرد درویش که بار ستم فاقه کشید
به در مرگ همانا که سبکبار آید
وآن که در نعمت و آسایش و آسانی زیست
مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید
به همه حال اسیری که ز بندی برهد
[...]
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۹
فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن
وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد
مراد هر که بر آری مطیع امر تو گشت
خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
دونان چو گلیم خویش بیرون بردند
گویند چه غم گر همه عالم مردند
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
کریمان را، به دست اندر، دِرَم نیست
خداوندانِ نعمت را کَرَم نیست
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
توانگران را وقف است و نذر و مهمانی
زکات و فطره و اعتاق و هدی و قربانی
تو کی به دولتِ ایشان رسی که نتوانی
جز این دو رکعت و آن هم به صد پریشانی؟
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
شب، پراکنده خسبد آنکه پدید
نَبُوَد وجهِ بامدادانش
مور، گِرد آوَرَد به تابستان
تا فَراغت بُوَد زمستانش
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
خداوندِ مکنت به حق مشتغل
پراکندهروزی، پراکندهدل
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
تشنگان را نماید اندر خواب
همه عالَم، به چشم، چشمهٔ آب
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
گر بیهنر به مال کند کِبر بر حکیم
کونِ خرش شمار وگر گاوِ عنبر است
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
به رنج و سعی کسی نعمتی به چنگ آرد
دگر کس آید و بیسعی و رنج بردارد
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
آن را که عقل و همّت و تدبیر و رای نیست
خوش گفت پردهدار که کس در سرای نیست
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
دیدهٔ اهلِ طمع به نعمتِ دنیا
پُر نشود همچنان که چاه به شبنم
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
به خون عزیزان فرو برده چنگ
سر انگشتها کرده عنابرنگ
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
دلی که حور بهشتی ربود و یغما کرد
کی التفات کند بر بتان یغمایی
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
چون سگ درنده گوشت یافت نپرسد
کاین شتر صالح است یا خر دجال
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
با گرسنگی، قُوَّت پرهیز نماند
افلاس عنان از کف تقوی بستاند