گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

خمخانه سریست کوزه دار سرخم

بسته است جلاجل جلالی بردم

هرچند خر منست از سر تا سم

صد شکر کنم گر کنمش روزی گم

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

ای رشته حکمت تو سر گم گشته

در خانه جهل آمده در گم گشته

از خانه بدر میای تا درناید

آواز منادیان خر گم گشته

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

یارب گل دینم از پژمردن

در عصمت خود دار گه جان بردن

در دل دارم میوه دل پروردن

ایمن کنم از خزان کافر مردن

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

شد کاخ شهنشاه مکان عیسی

شد غرق عدوی شه چو خصم موسی

شد مملکت شاه سلیمان معنی

از خصم چو نامه گناه یحیی

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

ایشاه محمد سیر یوسف وش

داود شجاعت سلیمان مفرش

موسی و خلیل اندر آب و آتش

الیاس و خضروار بزی خرم و خوش

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

ایشاه دل خصم تو دارد سوزن

خیاط غمست و میگذارد سوزن

از خون سرشته رشته کردست و تعب

از سینه بدیده می برآرد سوزن

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

تا گشت پدید نصر جانرا دشمن

ناآمده بر سپاهش از خصم شکن

بردند و بدست مرگ دادند نفس

احسنت زهی سپه نه مردند و نه زن

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

طوطی بپرید از قفس بلخ به مرو

چون دید به جای نیشکر نیزهٔ غرو

چون بلبل بر گل به گل و سرو به سرو

واکنون به خس اندر آورد سر چو تذرو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

برداشت سپهر پرده شرم از روی

بازیچه خود فکند یکباره بکوی

افعال سپهر بیوفای کین جوی

میدان و مگوی باز میدان مگوی

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

ایشاه نظر بشاه گردون کردی

کافاق بتیغ صبح گلگون کردی

شمس الملکی مسلم اکنون کردی

کز ملک بتیغ سایه بیرون کردی

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

ایشاه بیک نظر که اکنون کردی

اقبال سپاه خلخ افزون کردی

تاج سر کیقباد و کیخسرو را

نعل سم اسب آل ساعون کردی

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای صدر جوانبخت ز بس غم خوردن

بی برگ شدم بار گران بر گردن

نه توشه زیستن نه برگ مردن

بی برگم و بی مرگ چه دانم کردن

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

ای از گل مکرمت سرشت تن تو

شد خربره اهل تیغ چون دشمن تو

خون ریختن خربره در گردن تو

لیکن دیت خربره در گردن تو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

دیگ سیه انداخته از گوشه بام

رسمیست بسورها ز چشم بدعام

انداخت بسور صاحب از نام امام

چون دیگ سیاه لعبتی سیم اندام

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

ای یافته دین ذوالجلال از تو ضیا

وز تو کرم طبیعی و صدق و صفا

غایب مکن ایدوست که از نظم ثنا

غایب نشدست هیچ حرفی بخطا

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

صاحب که ضیای عدل از ما نوزید

آهو بره شیر ژیان شیر مزید

روباه غرور دهر نزدیک رسید

چون گربه بلیسیدش و چون سگ بگزید

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۱

 

ای مامک توئی چاره بی چارگیم

از تو صله خواستن بود یارگیم

گیرم ندهی جامگی و بارگیم

آخر ندهی سیم غلامبارگیم

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۲

 

با دشمنت از بهر صلاح تن تو

سازم بمجاز خویشتن دشمن تو

دانی صنما که خار در دیده خویش

به زان دارم که خاک در دامن تو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۳

 

یکدسته گلی دارم و عشقی در تاخت

یک بوسه بدان زود بمن باز انداخت

گوئی بت من درد دل من بشناخت

از بهر دلم گل آبگینی برساخت

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۴

 

گردون چو طپانچه کاه رخسار منست

سیاره سرشک چشم خونبار منست

از روی سرشک تا غمت یار منست

گردون و ستاره ساختن کار منست

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode