نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۱
ترجیح شعر اطعمه بر البسه نهند
مشتی حریص کسنه کاسه کجا برم
(از خرقه هیچ زحمت و علت کسی ندید)
(اکثر فسادها همه از لقمه بنگرم)
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۲
درهم کشم چوچین قباروی از ملال
کر خاصک آورد که کند پوشش تنم
ور صوف قبرسی دهدم قاقمش بزیر
(اول کسی که لاف محبت زند منم)
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۴
گرفتم جبه در بر بصدرنج
نشستم بر سر آتش زمستان
برآمد بوی لک با خرقه گفتم
(ترا دامن هی سوزد مرا جان)
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۵
مرا محبتت ای رخت تو بعیدی هست
(اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی)
بروز جمعه هم ای جامه سفید نظیف
(من از تو روی نه پیچم که مستحب منی)
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۶
با کمان حلاج گفت کتو
(همه کوشیم تا چه فرمائی)
جفت صندوق هم بجامه چه گفت
(همه چشمیم تا برون آئی)
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۷
از رخوتم عاریت کردی طلب
(چون برم از پیش یاری آمدی)
از فراش خانه هیچم کم نبود
(گر بمن خرم نکاری آمدی)
جامه بودی مرا از صوف نیز
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۸
میلک و میخک و کرباس و قدک در کارند
(تا تو رختی ببر آری و بغفلت ندری)
گیوه افتاده بپایت زره عجز تو هم
(بار دستار نشاید که به گردن نبری)
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۹
غرض زین طرز تشریف قبولیست
که پوشاند بما اهل صفائی
مگر الباغ بخشی چون بخواند
بعریانی دهد جامه بهائی