گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو

 

سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو

هر غباری سوی خورشید برد عشق بلند

به سخا تا کف جود تو درافشان گردید

ابر خود را ز حسد برد و به دریا افکند

گردد امید ز کم لطفی تو بیش مرا

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - زان دشمن نزدیک که دورش نتوان کرد

 

زان دشمن نزدیک که دورش نتوان کرد

ناچار گزیری نبود همنفسی را

پیداست بر ارباب فراست که ندارد

افشاندن دم فایده، اسب مگسی را

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳

 

فراوان تاجداران را که از مرگ

ز ملک و مملکت شد دست کوتاه

جهان را خاتم فیروزه ای دان

که نقش او بود الملک لله

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴ - درین دریا که از آشوب طوفان

 

درین دریا که از آشوب طوفان

نرفته موجش از گرداب بیرون

خوش آن کس کو تواند برد چون ابر

گلیم خویش را از آب بیرون

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۵ - طلب شراب

 

ای سحاب حدیقه ی احسان

از تو در خوشاب می خواهم

هر گدایی چراغ می طلبد

از تو من آفتاب می خواهم

صبح خورشید در شکم، یعنی

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - تعریف امینای مطرب

 

امینا طوطی بلبل ترانه

که باشد بر زبان ها گفتگویش

ز آواز خوشش دف رفته از هوش

ازان آبی زند هردم به رویش

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - در هجو شخصی

 

خواجه بشنو حدیث راست ز من

هست مستوره ای ترا به حرم

که به هرکس رسد، ازو گیرد

همچو آیینه نطفه ای به شکم

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۸ - تعریف شخصی

 

ای که خورشید چو آیینه ز خجلت رو ساخت

خامه چون پرده گشا گشت خیالات ترا

گر ندادند ترا حسن خط آزرده مباش

پای طاووس بود خامه کمالات ترا

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹ - مذمت امساک شاهان

 

هرچه شاهان عصر ما دیدند

جانب مخزنش روانه کنند

پر عجب نیست گر چو حمامی

آب را نیز در خزانه کنند!

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰ - هر که نخل بلند طبع مرا

 

هر که نخل بلند طبع مرا

دید، از اقتضای طالع پست،

سنگ از بس به شاخسارش زد

استخوان های میوه را بشکست

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱ - چو سامان عشرت مهیا شود

 

چو سامان عشرت مهیا شود

شراب آن زمان گر بنوشی رواست

به دست تهی ساغر می مگیر

که گل شاخ بی برگ را بدنماست

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲

 

چو سرنوشت کسی گشت در جهان کاری

علاج نیست بجز رفتن از پی آنش

دم فرس چو پی راندن مگس آمد

کند زمانه پس از مرگ هم مگس رانش

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳

 

در مجلس وصل یار ای دل

تا کی گویی ره سخن نیست

چون کار کسی به حرف افتاد

راه سخنی به از دهن نیست

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴ - هجو شخصی که به ضیافت رفته بود

 

ای گلبن باغ حسن، آخر

گل ها ز برای خود گشادی

رفتی به ضیافت حریفان

از دست عنان خویش دادی

از شومی آب و دانه آخر

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - هجو خواجه حسن

 

با هرکه نشنید نفسی، خواجه حسن را

از گاو و ز گوساله ی خود، گفت و شنید است

از بس که سیاهی زند از ماست به مردم

باور نکنم گوید اگر ماست سفید است

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۶ - هزل

 

امشب شده دلبری دچارم

کز وی به اجل مرا پناه است

زنبور گزنده چون مگس نیست

می گویم و خال او گواه است

دنباله ی چشم او ز سرمه

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - هجو پسر تریاکی

 

چشم بد دور، خواجه را پسری ست

که همه زیرکی و ادراک است

چه عجب گر ضعیف و خرد افتاد

که چو خشخاش، تخم تریاک است

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۸ - هست کارم به مجلسی که درو

 

هست کارم به مجلسی که درو

حرف با لب چو خنده بیگانه ست

چند پاس ادب کسی دارد؟

انجمن نیست این ادبخانه ست!

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹ - هجو کاتب

 

کاتبی دارم که چون بر دست گیرد خامه را

هر سخن را دخل بیجایی کند موی دماغ

افکند هر مصرعی را عضوی از اعضا ز سهو

می کند هر حرف را از نقطه ی بیهوده داغ

دست خود هرگه به سوی خامه برد، از بیم او

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - در نرسیدن صله

 

ای آن که به مدح تو ز من آنچه سزا بود

راضی نشدم تا همه را ذکر نکردم

تا چند کنی فکر، پی جایزه دادن

در گفتن شعر این همه من فکر نکردم!

سلیم تهرانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode