گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷ - در قناعت و صبر گوید

 

ای بس که جهان جبهٔ درویش گرفته

از فضلهٔ زنبور برو دوخته‌ام جیب

واکنون همه شب منتظرم تا بفروزند

شمعی که به هر خانه چراغی نهد از غیب

آن روز فلک را چو در آن شکر نگفتم

[...]

انوری
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » مخمسات » شمارهٔ ۱

 

خورشید جمال تو چو سر برزند از جیب

چون شمع اگرت پیش بمیرم نبود عیب

ای از دهنت مانده یقین در تتق ریب

بر بوی سر زلف تو از بادیه ی غیب

خواجوی کرمانی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

ای خلق همه خلق ز اخلاق تو تذهیب

وی نام گرامت همه جا باعث تحبیب

ای دفتر انصاف ز عنوان تو تزئین

وی نامه اخلاص ز انشاء تو تذهیب

شد خانه دلها همه معمور، به امرت

[...]

حاجب شیرازی
 
 
sunny dark_mode