گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

بسیار دعا کردم کاین روز ببینم

امروز بدیدم ز دعا کردن بسیار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

عطار شدآن عارض و آن خط سیه عطر

هم عاشق عطرم من و هم عاشق عطار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

کار دل من ساخته بوده ست ونبوده ست

امروز بکام دل من گشته همه کار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

گفتار نبوده ست میان من و تو هیچ

ور بوده بیکبار ببستی در گفتار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

همواره دل برده من کام تو جوید

چونانکه جهان کام ملک جوید هموار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

سالار زمان فخر جهانداران محمود

آن شه که چو جم دارد صد حاجب و سالار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

کردار بود چاره گرکار بزرگان

کردار چنین باشد و او عاشق کردار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

مقدار جهانراست ورا نیز کرانست

بخشیدن او را نه کرانست و نه مقدار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

دینار چنان بخشد ما راکه بر ما

پیوسته بود خوارترین چیزی دینار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

بیدار عطا بخشد، خفته بسکالد

بیفایده مان نبود او خفته و بیدار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

تیمار رعیت خورد و انده درویش

ایزد ندهد او را هیچ انده و تیمار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

زنهار دهد خصم قوی را چو ظفر یافت

هرچند نباشد بر او از در زنهار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

آزار کهن وقت ظفر بگسلد از دل

هر چند که او را نبود خود ز کس آزار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

اقرار دهد شاه جهانرا بهمه فضل

آنکس که دهد خلق بفضلش همه اقرار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

کفار پراکنده و برکنده شدستند

از بسکه شکسته ست ملک لشکر کفار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

پیکار همی جوید پیوسته ولیکن

کس نیست که با لشکر او جوید پیکار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

قار ار چه سیه تر بود و تیره تر از شب

روز ملکان از فزعش تیره تر از قار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

 

هنجار برد پیش شه اندر شب تاریک

جایی که در آن ره نبرد باد بهنجار

فرخی سیستانی
 
 
۱
۲
۳
۱۴
sunny dark_mode