×
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
عارض ز خط آراسته شد نوش لبم را
برهم زد ازان عارض و خط روز و شبم را
آن نخل طرب را چو گزیدم لب شیرین
گفتا که مکن خسته ز دندان رطبم را
دل داشت نوای طربی فرقت آن ماه
[...]
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹
در هجر طرب بیش کند تاب و تبم را
مهتاب، کف مار سیاه ست شبم را
آوخ که چمن جستم و گردون عوض گل
در دامن من ریخته پای طلبم را
ساز و قدح و نغمه و صهبا همه آتش
[...]