گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۱

 

ما بار دگر گوشهٔ خمار گرفتیم

دادیم دل از دست و پی یار گرفتیم

دعوی دو کون از دل خود دور فکندیم

پس در ره جانان پی اسرار گرفتیم

از هر دو جهان مهر یکی را بگزیدیم

[...]

عطار
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۰

 

از دیده ی دل پرده ی پندارگرفتیم

تا رخصت نظّارهٔ دیدار گرفتیم

بستیم چو از رد و قبول دگران چشم

تشریف قبول نظر یار گرفتیم

نشنیدکسی حرف زباد از دهن ما

[...]

حزین لاهیجی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم

کام دل خویش از لب دلدار گرفتیم

زین اشک که اکنون ره ما بست از آن کوی

در آن سر کوه راه به اغیار گرفتیم

در محفل او مدعی از غیرت ما بار

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode