گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۴

 

با دل گفتم تو باری آخر نیکی

از من دوری به یار من نزدیکی

دل گفت که با دهان و زلفش عمریست

تا می سازم بتنگی و تاریکی

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
sunny dark_mode