گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۸

 

عشقم که بهر رگم غمی پیوندست

دردم که دلم بدرد حاجتمندست

صبرم که بکام پنجهٔ شیرم هست

شکرم که مدام خواهشم خرسندست

ابوسعید ابوالخیر
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

دانم که دلم به مهر تو خرسندست

اندازه مهر تو ندانم چندست

رخسار تو دلگشا و لب دلبندست

گفتار خوش تو روح را پیوندست

فرخی سیستانی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲

 

امروز ببر زانچه ترا پیوندست

کانها همه بر جان تو فردا بندست

سودی طلب از عمر که سرمایهٔ عمر

روزی چندست و کس نداند چندست

سنایی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۴۱

 

آنکو بشکر خنده ی شیرین قندست

در زلف مسلسلش دلم پیوندست

خالش که فتاده است بر گوشه ی چشم

آهوش مگر نافه ی مشک افکندست

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۸۸

 

تا چرخ مرا بدین دیار افکندست

بس خون که ز دیده در کنار افکندست

خواهم که ازین مرحله بربندم رخت

کارم بالاغ و توشه ی ئی در بندست

خواجوی کرمانی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

چشمم به سرشک لاله‌گون خرسندست

گویی که به هر قطره دلم پیوندست

اشکم به کنار خفته چون فرزندست

چون بسته شود خون، به جگر مانندست

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

چون لاله به دشت گرچه دل خرسندست

هر جزو ز پیکرم به داغی بندست

با هر خارم بس که سر پیوندست

صحرا بر من به شهر و کو مانندست

قدسی مشهدی
 
 
sunny dark_mode