گنجور

ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۹۰

 

هر چند به دردم از دل محکم تو

گیرم کم جان و دل ، نگیرم کم تو

یا هست کنم آنچه ترا کام و هواست

یا نیست کنم جوانی اندر غم تو

۲ بیت
ازرقی هروی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۱

 

ای مفلس ما ز مجلس خرم تو

دل مرد رهی را که برآمد دم تو

شد بر دو کمان سنایی پر غم تو

یا ماتم دل دارد یا ماتم تو

۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۲

 

ای بی تو دلیل اشهب و ادهم تو

اقبال فرو شد که برآمد دم تو

دیوانه شدست عقل در ماتم تو

جان چیست که خون نگرید اندر غم تو

۲ بیت
سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۷

 

آن صبر که حامی منست از غم تو

مویی نبرد ز عهد نامحکم تو

وین وصل که قبله‌ایست در عالم عشق

از گمشدگان یکیست در عالم تو

۲ بیت
انوری
 

عطار » مختارنامه » باب نوزدهم: در ترك تفرقه گفتن و جمعیت جستن » شمارهٔ ۵

 

چون نیست کسی را سر مویی غم تو

جز تو که کند در دو جهان ماتم تو

ای مانده ز راه! یک دم آگاه نهای

تا فوت چه میشود ز تو هر دم تو

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۱۹

 

ای محرم من کیست کنون محرم تو

بیم است که خود را بکشم از غم تو

خود از دل ماتم زده چتوانم گفت

کو ماتم خود بداشت در ماتم تو

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی‌ام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۸

 

هر چند نیم به هیچ رو محرم تو

تو جان منی چگونه گیرم کم تو

زاندیشهٔ آن که فارغی از غم من

من خام طمع بسوختم از غم تو

۲ بیت
عطار
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

ای خاتم ملکت بقا را جم تو

وی گوهر دُرج کبریا را یم تو

آن نیست که هست داخل عالم ما

و آن هست که نیست غافل از عالم تو

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۲

 

تو کعبه قدسی و روان زمزم تو

تو قبله عالمی و دل عالم تو

گر آدم و عیسی دم از آن دم زده اند

تو آدم این دمی و عیسی دم تو

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۶۲ - نوحه سینه زنی به شکل رباعی

 

تا ماریه شد حریر پوش از دم تو

پوشد نه همین کعبه سیاه ازغم تو

صباغ ازل طراز نه اطلس چرخ

بر نیل عزا کشید در ماتم تو

۲ بیت
یغمای جندقی