گنجور

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱

 

ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم

وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم

فردا که ازین دیرِ فنا درگذریم

با هفت‌هزارسالگان سربه‌سریم

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۳۰

 

* ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم،

وین یک‌دمِ عمر را غنیمت شمریم؛

فردا که ازین دیْر کُهَن درگذریم؛

با هفت‌هزارسالگان سربه‌سریم.

۲ بیت
خیام
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۷

 

مانندهٔ باد اگر چه بی‌پا و سریم

پیوسته چو آتش ره بالا سپریم

زان پیش که رخت ما سوی خاک کشند

ما خاک فروشیم و بدان آب خوریم

۲ بیت
سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۴

 

سبحان‌الله غمی به پایان نبریم

الا که ازو در دگری می‌نگریم

آن شد که ستاره می‌شمردیم به روز

اکنون همه روز و شب نفس می‌شمریم

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۵

 

با گل گفتم چون به چمن برگذریم

چون از همه باغ آرزوی تو بریم

گل گفت مرا چو نیک درمی‌نگریم

از روی بقا برابر یکدگریم

۲ بیت
انوری
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۳

 

چون آتش اگرچه از هوا برگذریم

وز آب روان اگرچه پاکیزه تریم

هم خاک شویم از آنکه خاکی گهریم

بادست جهان باده بده تا بخوریم

۲ بیت
ادیب صابر
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۵۲

 

چشم تو کزو در هوس یک نظریم

گفتم نظری از و بجانی بخریم

با جان بداده چون بهم در نگریم

باچشم تو همچو ابرویت سر بسریم

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴۳

 

امروز چو حلقه مانده بیرون دریم

با حلقه حریف گشته همچون کمریم

چون حلقهٔ چشم اگر حریف نظریم

باید که ازین حلقهٔ در درگذریم

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۳۱

 

دل میگوید که نقد این باغ دریم

امروز چریدیم و به شب هم بچریم

لب میگزدش عقل که گستاخ مرو

گرچه در رحمت است زحمت ببریم

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸۶

 

گر صبر کنی پردهٔ صبرت بدریم

ور خواب روی خواب ز چشمت ببریم

گر کوه شوی در آتشت بگدازیم

ور بحر شوی تمام آبت بخوریم

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹۶

 

گفتم که ز چشم خلق با دردسریم

تا زحمت خود ز چشم خلقان ببریم

او در تن چون خیال من شد چو خیال

یعنی که ز چشمها کنون دورتریم

۲ بیت
مولانا
 

سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱

 

چون ما و شما مقارب یکدگریم

به زان نبود که پردهٔ هم ندریم

ای خواجه تو عیب من مگو تا من نیز

عیب تو نگویم که یک از یک بتریم

۲ بیت
سعدی
 

همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۰

 

منگر تو بدان که ما به تن مختصریم

هر چند که کوتهیم عالی نظریم

این‌ها همه صندوق پر از کرباسند

ما حقه سربسته لعل و گهریم

۲ بیت
همام تبریزی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۵

 

تا چند بعالم مکرر نگریم

سال و مه و روز و هفته و شب نگریم

تا چند خوریم خون دل کین خور شست

گر آب حیات هم بود چند خوریم

۲ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۶

 

ساقی ز شراب عشق ما بیخبریم

ورنه چه حد ماست که نام تو بریم

سوگند بخاکپایت ایسرو بلند

کز خاک کف پای سگت خوارتریم

۲ بیت
اهلی شیرازی