باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰
آن کیست که آگاه ز حسن و خرد است
آسوده ز کفر و دین و از نیک و بد است
کارش نه چو جسم و نفس داد و ستد است
آگاه بدو عقل و خود آگه به خود است
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶۵
ره رو همه در حمایت صدق خود است
در راه خدا رهرو و رهبر خرد است
با عُجب و غرور سخت بد باشد نیک
بد نیک بود چو معترف شد که بد است
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۵۲
شک نیست از آنجا که طریق خرد است
برپای تو بند تو هم از دست خود است
.........................................
از حق همه نیکوست و نفس تو بد است
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۹
هر چند به قدرت و به علم او با ماست
دانم که به ذات از همهٔ خلق جداست
خواهی که تو حق را به سخن بنُمایی
خود را بنمای گر نه او خود پیداست
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۷
ذاتم ز ورای حرف و بیرون زحد است
وز چشمهٔ لطف آب حیاتم مدد است
علّت زاحد به اوحد آمد حرفی
علت بگذار کاینک اوحد احد است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵
از دیدن اغیار چو ما را مدد است
پس فرد نهایم و کار ما در عدد است
از نیک و بد آگهیم و این نیک و بد است
هردل که نه بیخود است زیر لگد است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش دوم - قسمت اول
مرا چه سخن پیش آن جمال و قد است
که صد هزار صفت گر کنم، یکی ز صد است
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱
گوید همه چیز و هر کس حق با ماست
چون نیک نظر کنی در او حق پیداست
حق نیست عیان ز دیده اهل شهود
پیدا شو و بین که هر چه پیداست خداست