گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۴۴

 

در سینه کسی که راز پنهانش نیست

چون زنده نماید او ولی جانش نیست

رو درد طلب که علتت بی‌دردیست

دردیست که هیچگونه درمانش نیست

ابوسعید ابوالخیر
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۷۴

 

بیچاره دلِ من که غمِ جانش نیست

در درد بسوخت و هیچ درمانش نیست

گفتم که سرِ زلفِ تو دستش گیرد

در پای فکندی که سر آنش نیست

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۳۷

 

دردی است در این دلم که درمانش نیست

زاین درد نمرد دل مگر جانش نیست

یا رب تو به فضل خویش جایی برسان

سررشتهٔ این غصّه که پایانش نیست

اوحدالدین کرمانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵ - ابوالوفای خوارزمی

 

در سینه کسی که درد پنهانش نیست

چون زنده نماید او دل و جانش نیست

رو درد طلب که علت بی دردی

دردیست که هیچگونه درمانش نیست

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode