گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸

 

چشم از پی آن دارم تا روی تو می‌بینم

دل را همه میل جان با سوی تو می‌بینم

تا جان بودم در تن رو از تو نگردانم

زیرا که حیات جان باروی تو می‌بینم

بس عاشق سرگردان از عشق تو لب برجان

[...]

عطار
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶

 

حسن رخ مه رویان از روی تو می‌بینم

دلجوئی دلداران از خوی تو می‌بینم

هرجا که بود نوری از پرتو روی تست

هر جا که بود آبی از جوی تو می‌بینم

چشم خوش خوبان را بیمار تو می‌دانم

[...]

فیض کاشانی
 
 
sunny dark_mode