گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۲

 

هنگام صبوح آمد ای مرغ سحرخوانش

با زهره درآ گویان در حلقه مستانش

هر جان که بود محرم بیدار کنش آن دم

وان کو نبود محرم تا حشر بخسبانش

می‌گو سخنش بسته در گوش دل آهسته

[...]

مولانا
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴

 

رفتیم من و دل دوش ناخوانده بمهمانش

دزدیده نظر کردیم در حسن درخشانش

دیدیم ز حسن احسان دیدیم در احسان حسن

دل برد ز من حسنش جان داد بدل خوانش

مدهوش رخش شد دل مفتون لبش شد جان

[...]

فیض کاشانی
 
 
sunny dark_mode