خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳
بوی وفا ز گلبن عالم نیافت کستا اوست اندر او دل خرم نیافت کس
منسوخ کن حدیث جهان را که در جهانهرگز دو دوست یکدل و همدم نیافت کس
آن حال کز وفای سگی باز گفتهانددیری است تا ز گوهر آدم نیافت کس
در ساحت زمین مطلب کیمیای انسکاندر خزانهها فلک هم نیافت کس
چندین مگوی مرهم و مرهم […]
