گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۰

 

رفتم ز خویش و یاد نگاهیست حالی‌ام

مستی نماست آینهٔ جام خالی‌ام

یک روی و یک دلم به بد و نیک روزگار

آیینه کرد جوهر بی انفعالی‌ام

هر برگ ‌گل به عرض من آیینه است و من

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode