×
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱
ای حلقه کرده دلها در حلقهای گوشت
چون موی گشته خلقی ز آن موی تا به دوشت
بر سر زند چلیپا از زلف پای بندت
دم در کشد مسیحا از شکر خموشت
بگدازد از خجالت، حال، نبات مصری
[...]
۷ بیت