×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۴
ای جلوهگر عالم، طاوس جمال تو
سرسبزی و شب رنگی وصف خط و خال تو
بدری که فرو شد زو خورشید به تاریکی
در دق و ورم مانده از رشک هلال تو
صد مرد چو رستم را چون بچهٔ یک روزه
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۰
هر شش جهتم ای جان منقوش جمال تو
در آینه درتابی چون یافت صقال تو
آیینه تو را بیند اندازه عرض خود
در آینه کی گنجد اشکال کمال تو
خورشید ز خورشیدت پرسید کیات بینم؟
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴۹
بیچاره دلم خون شد در پیش خیال تو
تا چند هنوز آخر دوری ز وصال تو
عقل و دل و جان از تن، برد این همه عقل از من
من مانده ام و چشمی حیران جمال تو
خنجر کش و بازم کش تا باز رهم زین غم
[...]