×
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷
در لطف بود گل ز تو افزون نه و هرگز
یا سرو چو بالای تو موزون نه و هرگز
گردد خجل از روی تو خورشید فلک روز
شب با تو برآید مه گردون نه و هرگز
سر در خم زلف تو بود خلق جهان را
[...]
![جامی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jami.gif)
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷
از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز
لیلی رود از خاطر مجنون نه و هرگز
با اهل وفا و هنر افزون شود و کم
مهر تو و بیمهری گردون نه و هرگز
از سرو و صنوبر بگذر سدره و طوبی
[...]
![هاتف اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/hatef.gif)