گنجور

امیر معزی » ترکیبات » شمارهٔ ۳

 

ایزد چو مر او را به وجود از عدم آورد

گویی ز عدم صورت جود و کرم آورد

بر درگه او چرخ میان بست رهی‌وار

در خدمت او چون رهیان سر به خم آورد

هرجند که سیاره بلندست به مقدار

[...]

۱۱ بیت
امیر معزی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۲

 

دل در طلیت روی به صحرای غم آورد

جان بیدهنت رخت بکوی عدم آورد

ما را هوس زلف تو در کوی نو انداخت

حاجی ز پی حلقه قدم در حرم آورد

محروم مران از در خویشم که گدا را

[...]

۷ بیت
کمال خجندی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۵

 

تا کلک قضا نقد وجود از عدم آورد

نقشی چو خط سبز تو کم در قلم آورد

ای تازه پسر یوسف مصری به حقیقت

یا مادر گیتی دو برادر به هم آورد

جانی به شهیدان ره کعبهٔ دل داد

[...]

۷ بیت
اهلی شیرازی