گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۰

 

ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد

این توبه به امید شکستن نتوان کرد

هر سایه مژگان تو صیاد غزالی است

در دیده ما سرمه جستن نتوان کرد

برخاسته اشکم به صف آرایی مژگان

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode