×
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
گفتند که این راه پر از خوف و خطر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
عریان شود آن کس که از آن راهگذر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
گفتم که به اعصار گذشته، چه مگر بود؟
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
سر تا به سرش، مملکت علم و هنر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
زین نکته، غم اندر دل من بی حد و مر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
همواره همین مسئله، در مد نظر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
دیدم دگر این باره، از آن باره بتر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
ویران نشده دزدگه و مرکز شر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
این جامعه زنده نما زنده اگر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
حتی نه به تاریخ، از آن نقش صور بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
از شر تو یک مملکتی، پر ز شر بود!
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
صد لعن به او نیز، که رنجش به هدر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
در هر گذری، لخته خون تا به کمر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
ای کاش که در کوه دماوند اثر بود
دیدی چه خبر بود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
محکم تر و معظم تر و آتشکده تر بود
دیدی چه خبر بود