گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

با چشم من این اشک روان را چه فتادست

با جان من این سوز نهان را چه فتادست

گر خون رود از دل که کبابست عجب نیست

این دیده خونابه چکان را چه فتادست

اگر تن به تب هجر به پا بسته چو شمع است

[...]

کمال خجندی