گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۴

 

بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم

در دام تو افتادم و آرام گرفتم

مرغان چمن را به دهم مهر نهادم

رفتم به گلستان و تو را نام گرفتم

تا چشم تو را سوی چراغم نظر افتد

[...]

سیدای نسفی
 

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰ - آوازۀ عاشقی

 

تا بوسه از آن لعل دلآرام گرفتم

جانم به لبم آمد و، آرام گرفتم

منعم مکن از دیدن قد و رخ و چشمش

من انس به سرو و گل و بادام، گرفتم

ساقی! بر من قصهٔ جمشید چه خوانی

[...]

شاطر عباس صبوحی
 
 
sunny dark_mode