گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴

 

زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست

آنم که همی گویم پازند قرانست

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۳

 

من پیرم و فالج شده ام اینک بنگر

تا نولم کژ بینی و کفته شده دندان

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۴

 

تا سرخ بود چون رخ معشوقان نارنج

تا زردبود چون رخ مهجوران آبی

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۶

 

هر چون نگرم قصه من با کرم تو

چون قصه آن اشتر و ماه است و عرابی

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۸

 

ناب است هر آن چیز که آلوده نباشد

زین روی ترا گویم کازاده نابی

فرخی سیستانی