×
عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۱۰ - تغزل
برخیز و برافروز هلا قبله زردشت
بنشین و برافکن شکم قاقم بر پشت
بس کس گرویدند بزردشت، کنون باز
ناکام کند روی سوی قبله زردشت
من سرد نیابم که مرا ز آتش هجران
[...]
عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۱۶ - از قصیده ای
شادی و بقا بادت و زین بیش نگویم
کاین قافیه تنگ، مرا نیک بپیخست
عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۶۹ - در مصائب پیری
من پیرم و فالج شده ام اینک بنگر
تا نولم گژ بینی و کفته شده دندان