گنجور

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل پنجم

 

معشوقه بسامان شد تا باد چنین باد

کفرش همه ایمان شد تا باد چنین باد

لله در النائبات فانها

صدء اللئام و صیقل الاحرار

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل دوم

 

در کوی تو ره نبود ره ما کردیم

در آینه بلانگه ما کردیم

ما را خوش بدعیش تبه ما کردیم

کس را گنهی نبد گنه‌ما کردیم

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم

 

دیدم رخت از غم سر مویی بنماند

جز بندگی روی تو رویی بنماید

با دل گفتم که آرزویی در خواه

دل گفت که هیچ آرزویی بنماند

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم

 

هر حیله که در تصرف عقل آمد

کردیم کنون نوبت دیوانگی است

نجم‌الدین رازی
 
 
sunny dark_mode