ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۱
از بهر نشاط و طرب ای ابن یمین
با دختر رز تا بتوانی منشین
کوام خبائث است و از خاطب خویش
جز گوهر عقل می نخواهد کاوین
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۵
خوشباش که روزی رسد ای ابن یمین
حاجت نبود مگر بکوشش چندین
از دست طمع محنت و خواری چه کشی
قانع شو و با راحت و عزت بنشین
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۶
هرگز دهنت ایصنم سیم سرین
با پسته برابر نکند ابن یمین
زیراک میان هر دو فرقیست تمام
اینرا لب نوشین بود آنرا شکرین
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۰
خواهی که شوی با طرب و عیش قرین
زنهار که بر حضر سفر را مگزین
از خانه بگلزار سفر میکن و بس
مرد سفر دور نئی ابن یمین
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۶
با نرگس جادوی تو گفت ابن یمین
کز تست دل خسته چنین زار و حزین
ناگاه بگوش او فرو گفت خرد
برخیز و مده صداع مستان چندین
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۱
آنکس زختاست اصل و ابر و از چین
چون نافه شکم دریده باد از سرکین
چون شمع دمی در نفس باز پسین
یا رب منشیناد کسش بر بالین
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰
شاها به خطای اسب اگر شاه ز زین
گردید و جدا گشت، چه افتاد ازین؟
حاشا که تو افتی و نیفتد هرگز
مانند تو شهسوار در روی زمین
عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵
بر هیچ کسم نه مهر مانده است نه کین
یک باره بشسته دست از دنیی و دین
در گوشه نشستهام به فسقی مشغول
هرگز که شنیده فاسق گوشهنشین
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۲۹
دی از سر اسب ای قمر خانه نشین
گر آژنگ فتادی که کند عیب تو زین
تو برگ گلی و اسب تو باد صباست
از باد صبا برگ گل افتد بزمین
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۰۹ - رباعی
ای آن که نهند مهر و ماه از تمکین
بر خاک جناب تو شب و روز جبین
با دست زبان و دل تنگم منشان
بر آتش انتظار و فارغ منشین
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۰
من عین تو و تو عین وین عینین
یک عین بود ظهور او در کونین
هر گه که دو جام پر کنند از یک می
این هر دو یکی باشد و آن یک اثنین
جامی ز شراب خانه دارد رطلی
[...]
شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۷
جانا لب زیرین تو به یا زبرین
نیمی عسلین آمد و نیمی شکرین
من فرق میان این و آن تنوانم
صد رحمت ایزدی بر آن باد و بر این
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۶۹
این کرسی چارپایه جسم ببین
شاهنشه ملک ازل از روی یقین
از لوح وجود خویش اسرار درون
برخوان که ز دست حق کتابی است مبین
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۷۰
دلبر چو به تیغ دست می یازد بین
برخیز و بیا و بر سر پای نشین
وانگاه به لطف گو که نوشم بادا
از دست نگار شربت روز پسین
ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹
ای روضه برون آی رسول ثقلین
ای ماه حجاز و آفتاب حرمین
پر زهر ببین خلعت زیبای حسن
پر خون بنگر کسوت زیبای حسین
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۳
آمد سحری به خوابم آن قره عین
تابان ز دو زلف او دو رخ کالقمرین
می ریخت ز دیده اشک و می گفت به ناز
جامی چونی علی مقاسات البین
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۸
هر فصل گلی کز اثر چرخ برین
آید ز زمین گلی برون پرده نشین
آیم به سر خاک تو شاید با گل
همراه برون آمده باشی ز زمین
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۴۶
از زیب خطت عذار نایافته زین
نبود ز تو تا مه سر مویی مابین
باشد زشعاع رخ دو چشم تو دو عین
بینی الفی کشیده بین العینین
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۴
در خانه تن مشو دلا خانه نشین
گر خانه پر از گل است چون خلد برین
گلریزی جام خانه از خورشیدست
از خان برون خرام و خورشید ببین
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۶
یک لحظه فراغ خاطر گوشه نشین
بهتر ز هزار شاهی روی زمین
نان جو و کنج فقر و سلطانی وقت
انصاف بده چه سلطنت بهتر ازین