گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۷۷

 

دارم ز خدا خواهش جنات نعیم

زاهد به ثواب و من به امید عظیم

من دست تهی میروم او تحفه به دست

تا زین دو کدام خوش کند طبع کریم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۷۸

 

دی تازه گلی ز گلشن آورد نسیم

کز نکهت آن مشام جان یافت شمیم

نی نی غلطم که صفحه‌ای بود از سیم

مشکین رقمش معطر از خلق کریم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۷۹

 

ما بین دو عین یار از نون تا میم

بینی الفی کشیده بر صفحهٔ سیم

نی نی غلطم که از کمال اعجاز

انگشت نبیست کرده مه را بدو نیم

ابوسعید ابوالخیر
 

ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۸۰

 

بیجادۀ لولوی تو سیم اندر میم

بازیدن عشق تو امید اندر بیم

سیم اندر سنگ باشد ، ای در یتیم

چون در بر تو دل چو سنگ اندر سیم

ازرقی هروی
 

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷

 

چون نیست مقام ما در این دهر مقیم

پس بی می و معشوق خطائیست عظیم

تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم

چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۳

 

چون نیست مقام ما درین دهر مُقیم،

پس بی می و معشوق خطایی است عظیم.

تا کی ز قدیم و مُحْدَث امّیدم و بیم؟

چون من رفتم، جهان چه مُحْدَث چه قدیم.

خیام
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۹

 

ای روی تو پاکیزه‌تر از کف کلیم

آنرا مانی که کرد احمد به دو نیم

تا آن رخ یوسفی به ما بنمودی

ما بر سر آتشیم چون ابراهیم

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۰

 

قائم به خودی از آن شب و روز مقیم

بیمت ز سمومست و امیدت به نسیم

با ما نه ز آب و آتشت باشد بیم

چون سایه شدی ترا چه جیحون چه جحیم

سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۸

 

ای سایهٔ آنک ملک او هست قدیم

تا چند از این ملک چو گوزی به دو نیم

یک رویه کن این کار که سهلست و سلیم

ملکست نه بازیچه، والملک عقیم

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۹

 

شکر ایزد را که خسرو هفت اقلیم

آن شاه مبارک قدم آن ذات کریم

از آتش فتنه بر کران شد چو خلیل

وز آب خطر به ساحل آمد چو کلیم

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۰

 

در موج خطر مرفهی همچو کلیم

وز آتش فتنه شاد چون ابراهیم

ای مفخر آنکه ماه کردی به دو نیم

معصومان را از آتش و آب چه بیم

انوری
 

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۳۴

 

نه مرد سجاده‌ایم و نه مرد گلیم

ما مرد می‌ایم در خرابات مقیم

قاضی نخورد می که از آن دارد بیم

دُردی خرابات به از مال یتیم

مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۲۱

 

ما مرد مئیم و در خرابات مقیم

نه مردم سجاده و نه مرد گلیم

قاضی نخورد می که از آن دارد بیم

دزدی خرابات به از مال یتیم

مهستی گنجوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

بدخواه تو گفت ای ملک هفت اقلیم

چون موی شدم کنون نترسم از بیم

آگاه نبوده بود آن دیو رجیم

کز تیر شهاب وش کنی موبدو نیم

سید حسن غزنوی
 

ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۷۳

 

می خواهم و مطرب و دلارام و ندیم

این است طبیعت من از چرخ مقیم

من می نخورم خوش نزیم، پس چکنم؟

دنیا گذران است و خداوند کریم

ظهیر فاریابی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۹ - الرّضا و التّسلیم

 

گر کِشتهٔ ما غم آورد غم دِرَویم

گر بهرهٔ ما درد بود درد خوریم

در کار خدا مرا تصرّف نرسد

امروز درآمدیم و فردا برویم

اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶۱

 

ای دل ز جهانیان چرا داری بیم

حق محسن و منعم و کریمست و رحیم

تیر کرمش ز شصت احسان قدیم

در حاجت بنده می‌کند موی دو نیم

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰۲

 

تا پردهٔ عاشقانه بشناخته‌ایم

از روی طرب پرده برانداختیم

با مطرب عشق چنگ خود در زده‌ایم

همچون دف و نای هردو در ساخته‌ایم

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶۲

 

عشق از بنه بی‌بنست و بحریست عظیم

دریای معلق است و اسرار قدیم

جانها همه غرقه‌اند در بحر مقیم

یک قطره از او امید و باقی همه بیم

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶۱

 

نی از پیِ کسب سوی بازار شویم

نی چون دهقان خوشهٔ گندم درَویم

نی از پی وقف بندهٔ وقف شویم

ما وقف تو، ما وقف تو، ما وقف توایم

مولانا
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode