گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۹

 

دل از روش مؤمن و ترسا برکن

زنار مغان ببر چلیپا بشکن

خود را به سر کوی مه ما افکن

می بین رخ جانفزاش مهما امکن

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

مست نظریست نیک بین عیب مکن

تلخی منما شیشه عیشش مشکن

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode