مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۴۵
ای یاد تو تسبیح زبان و لب من
اندیشهٔ تو مونس روز و شب من
ای دوست مکن ستم که کاری بکند
دودِ دل و آهِ سحر و یا ربِ من
ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۹
گشته است زبی خوابی و رنج و تب من
بالای شبم دراز چون یارب من
گویی که گره زده ست نوشین لب من
زلف شبه رنگ خویش را بر شب من
عطار » مختارنامه » باب سیام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۲۷
ای آمده از شوق تو جان بر لب من
چون روز قیامت است بی تو شب من
آخر سخنی از من بی دل بشنو
تاکی ز خموشی من و یارب من
عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۲۹
شمع آمد و گفت: جان نگر بر لبِ من
گردون به خروش آمد از یاربِ من
وین طرفه که روز شادیم شب خوش کرد
در آتش و سوز چون بُود خود شبِ من
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴
آخر بدمد صبح امید از شب من
آخر نه به جایی برسد یارب من؟
یا در پایت فگند بینم سر خویش
یا بر لب تو نهاده بینم لب من
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۹
تا رفت ببرج آتشی کوکب من
از لرزه بهم نیاید لب من
خوشوقت تبم که درگه رنج مرا
دلگرمی من نکرد الا تب من
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۶ - کامل خلخالی
ننوشت برای ورد روز وشب من
جز ذکر علی معلّم مکتب من
گر غیر علی کسی بود مطلب من
ای وای من و کیش من و مذهب من
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۶ - کامل خلخالی
ننوشت برای ورد روز وشب من
جز ذکر علی معلّم مکتب من
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۶ - کامل خلخالی
گر غیر علی کسی بود مطلب من
ای وای من و کیش من و مذهب من