واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۴۳ - در سوگ و تاریخ مرگ صائب
شد صایب از این جهان ویران صد حیف
ز آن در ثمین بحر عرفان صد حیف
گفتند به ناله بلبلان تاریخش:
«ای حیف از آن هزاردستان صد حیف»
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۴۷ - تاریخ مرگ ملابوذر فرزند مولانا خلیل الله قزوینی
آن «بوذر» عصر خود باوصاف جمیل
چون کرد از این کدورت آباد رحیل
تاریخ طلب شدم، خرد گفت که: «چید
هی هی چه گلی اجل ز گلزار خلیل »؟!
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۴۸ - تاریخ بنای خانه یی
این خانه که باد منزل عیش مدام
هر شیشه اش از باده عشرت یک جام
هر سو نگری کتاب یا آیینه است
القصه که «در صورت و معنی » است تمام
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۶۰ - تاریخ مجموعه یی
مرآت جمال نیکمردان است این؟
یا جام می عبرت دوران است این؟!
دل تاریخش چو خو است، گفتم: «ای دل
مجموعه نه، مجمع عزیزان است این »
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۶۵ - تاریخ وفات حاج باقر
«حاجی باقر»، ز دار دنیای دنی
شد سوی جنان ز حب اولادعلی
تاریخ وفات او چو جستند زمن
گفتم:«حشر وی است با آل نبی »
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵۹
هر لوح مزاری ز مقیمان دل خاک
دستی است بسویت که: بیا جای تو اینجاست!
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۸
لذت دگر از شراب جستن غلط است
از جوی سراب، آب جستن غلط است
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۹
عیش گیتی پر نمک و شور و شر است
کیفیت از این شراب جستن غلط است
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵۷
از ضعف چنانم، که چو گریم ز غم او
خون جگرم رنگ بمنزل نرساند
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱
آید به سخن چو یار در محفل ما
روی سخنش نیست نگر با دل ما