گنجور

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۷۹

 

صد شکر که نیستم من از بی‌خبران

گه مست ز وصلم و گهی از هجران

دانشمندان تمام گریٰان بر من

خندان من دیوانه به دانشمندان

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۰

 

نی در غم فرزند و زن و خویشم من

نی خویش به قید مذهب و کیشم من

رفتم که حساب خود کنم هیچ نبود

شاید اگر از هیچ نیندیشم من

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۱

 

ای تخت تجمل تو بر علیین

افتاده ز جای آنچنان، جای چنین

نه راه پس و نه راه پیشت باشد

بگذار ز خجلت و فرو شو به زمین

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۲

 

آنانکه جمال غیب دیدند همه

رفتند و به عیش آرمیدند همه

یک حرف ز مدعا نگفتند بکس

با آنگه به مدعی رسیدند همه

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۳

 

لیلی خواهی به تربت مجنون شو

لؤلؤ خواهی به لجه جیحون شو

گفتی که برون شوم بی‌معرفتی

با خود چه شوی، برو ز خود بیرون شو

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۴

 

ای پادشه مملکت آگاهی

در زیر نگین تو را، ز مه تا ماهی

باختم رسل چسان رسالت شد ختم

ختم است چنان، بحضرت تو شاهی

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۵

 

تا در ره دوست سر ز پا میدانی

نه مبدأ خود، نه منتها میدانی

در عالم آشنائی ای بیگانه

تا بیگانه ز آشنا میدانی

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۶

 

تا جانب دوست رو ز هر سو نکنی

از گلبن تحقیق گلی بو نکنی

چون جانب دوست رو نهی هر جا هست

ز نهار بجانب دگر رو نکنی

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۷

 

گر بوئی از آن زلف معنبر یابی

مشکل که دگر پای خود از سر یابی

از خجلت دانائی خود آب شوی

گر لذت نادانی ما دریابی

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۸

 

در صومعه و مدرسه گشتیم بسی

در دهر نبود، هیچ فریادرسی

رندی ز کجا و زهد و سالوس کجا

دین و دنیا بهم ندیده است کسی

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۹

 

صد حیف ایدل که مرد دیدار نه‌ای

واقف به تجلیات اسرار نه‌ای

قانع به همینی که دو چشمت باز است

خرگوش صفت، و لیک بیدار نه‌ای

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۹۰

 

ای آنکه ز نام خود به تنگ آمده‌ای

یک گام نرفته سر به سنگ آمده‌ای

عارت بادا که ننگ، دارد ز تو عار

عارت بادا که ننگ ننگ آمده‌ای

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۹۱

 

عُمرم همه صرف شد در این خونخواری

تا در صف محشرم چه بر سر آری

یک نام مقدست اگر قهار است

در لطف هزار نام دیگر داری

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۹۲

 

ای آنکه نباشدم به تو دسترسی

بی‌یاد تو بر نیارم از دل نفسی

وصل تو کجا و همچو من هیچکسی

روح القدسی نیاید از هر مگسی

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۹۳

 

در مهد هوی غنوده‌ای معذوری

دیده نه چو ما گشوده‌ای معذوری

دل زین عالم نمیتوانی بر کند

در عالم دل نبوده‌ای معذوری

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۹۴

 

تا دست به سبحه میزنی زناری

تا روی به دوست مسکینی دیداری

دیریست که در طواف بیت اللهی

غیری تا در توهم اغیاری

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۹۵

 

ای آنکه همیشه مست جام هوسی

بی رنج درین راه بجٰائی نرسی

نوشی خون از چه زنی نیش به دل

کم نتوان بود در جهٰان از مگسی

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۹۶

 

ای آنکه به دل تخم امل را کشتی

بگذر ز همه که خود بخواهی هشتی

تا ذره‌ای از نام و نشانت بر جاست

آویختی و سوختی و برگشتی

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۹۷

 

تا در غم نوشیدنی و خوردنی‌ای

هرگز مبر این گمٰان که جان بردنی‌ای

تا کی خور و خواب زندگانی داری

این است اگر زندگیت مردنی‌ای

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۹۸

 

از دوری راه تا بکی آه کنی

منزل نشناسی و همین آه کنی

یا رب چه شود که بر سر هستی خود

یک گام نهی و قصه کوتاه کنی

رضی‌الدین آرتیمانی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode