اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ ششم هفت قماش
ای شاه بتان و رشک صد مهیاره
گر سوی فلک گهی کنی نظاره
در پیش تو بره حمل چرخ کشد
با هفت قماش سبعه سیاره
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ هفتم شش قماش
ای از غم دهر همچو سرو آزاده
کم چون تو پسر مادر گیتی زاده
در دست بتان ز بهر پای اندازت
نرگس صفتست شش قماش آماده
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ هشتم پنج قماش
ای آنکه رخت چو گل برافروخته اند
خوبان همه خوبی از تو آموخته اند
نسرین و سمن یاسمن و لاله و گل
از پنج قماش خلعت اندوخته اند
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ نهم چهار قماش
ای از دهن تنگ تو صد سر نهان
مست غم عشقت ز کهان تا بمهان
جز جنس غمت بوصله دل ننشست
از چار قماش چار بازار جهان
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ دهم سه قماش
ای آنکه ز گل تازه تری در نظرم
با خط تو منت ریاحین نبرم
پیش تو گل و لاله و نسرین چه بود
من این سه قماش را بیکجو نخرم
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ یازدهم دو قماش
ای کشته مرا بناله سینه خراش
زین بیش بکین من دلخسته مباش
با رشته جان کس مباف این سر زلف
خوش نیست که تار و پود باشد دو قماش
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ دوازدهم یک قماش
ای کز ستم تو اشک پاشند همه
جویان غمت نهان و فاشند همه
اهلی بوفای تو نظر دوخته است
از اهل جهان که یک قماشند همه