×
عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۶۱
از بس که دلم به بینشان داشت نیاز
بینام ونشان بماندم در تک و تاز
سی سال به جان نشان جانان جستم
من گم شدم ونیافتم او را باز
عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۶۲
وقتست که بیزحمت جان بنشینم
برخیزم و بی هر دو جهان بنشینم
از عالم هست و نیست آزاد آیم
وانگاه برون این و آن بنشینم
عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۶۳
از ننگ وجودم که رهاند بازم
تا من ز وجود با عدم پردازم
هرگه که وجود خود بدو در بازم
آن دم به وجود خود سزد گر نازم
عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۶۴
بی جان و تنم جان و تنم میباید
بیآنچه منم آنچه منم میباید
با خویشتنم ز خویشتن بیخبرم
بیخویشتنم خویشتنم میباید
عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۶۵
خوش خواهدبود، اگر فنا خواهد بود
زیرا که فنا عین بقا خواهد بود
این میدانم که بس شگرف است فنا
لیکن بندانم که کرا خواهد بود