گنجور

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۷

 

جانا چه بود که خاطری شاد کنی

وز لطف، دل خرابی آباد کنی

مرگی نبود غیر فراموشی تو

در خاک شوم زنده، گرم یاد کنی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۸

 

تا ناله، درفش کاویانی نکنی

در کشور دهر، قهرمانی نکنی

گر جان طلبند، منت از بخت بدار

در مسلخ عشق، سخت جانی نکنی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۹

 

آشفتهٔ دور روزگارم ساقی

درماندهٔ محنت خمارم ساقی

شرمندهٔ دست رعشه دارم ساقی

جامی به لب تشنه بدارم ساقی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۰

 

رفتند ز بزم، میگساران ساقی

من مانده ام از گران خماران ساقی

چون لاله در انتظارِ ابرِ کف توست

داغ جگر سینه فگاران ساقی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۱

 

بشکن قدح سپهر دون ای ساقی

می نیست درین جام نگون ای ساقی

مُردم ز خمار، بادهٔ ناب کجاست؟

تا چند توان کشید خون ای ساقی؟

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۲

 

صحراست ز سبزه، سبزفام ای ساقی

کار از گل و مل شود تمام ای ساقی

گو چرخ نگردد به مراد دل ما

کافیست به ما، گردش جام ای ساقی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۳

 

ای درد، ز مرگ فکر درمان نکنی

آزار دل شکسته حالان نکنی

در جان، غم یار دارم آسان ندهم

ای محنت هجر، مردن آسان نکنی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۴

 

ای دل، ره و رسم عاشقان نگذاری

درد و غم خویش رایگان نگذاری

دستت نرسد به دامن وصل، حزین

تا پا به سر هر دو جهان نگذاری

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۵

 

ای ناله، خلاف دردکیشان نکنی

غمّازی راز سینه ریشان نکنی

آهسته گذر کن ای صبا از زلفش

آنجا دل جمعی ست، پریشان نکنی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

ای دوست چراغ چشم بیدار تویی

معشوق تویی، عاشق دیدار تویی

آشوب جهان، فتنهٔ بازار تویی

خود یوسف مصریّ و خریدار تویی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

شوق ار به دیارت نرساند نرسی

در صفهٔ بارت نرساند، نرسی

در حضرت دوست غیر را راه نبود

گر عشق به یارت نرساند نرسی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۸

 

هم درد و دوای دل افگار تویی

عاشق تویی و عشق تویی، یار تویی

پرگار تویی، نقطه تویی، دایره تو

یعنی که ز هر پرده، پدیدار تویی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۹

 

ای خامه بسی نکته سرایی کردی

از زلف سخن گره گشایی کردی

صاحب دردی اگر به دادت نرسد

عمری به عبث هرزه درایی کردی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۰

 

چون باد صبا، سبک عنانی نکنی

با زاغ و زغن، هم آشیانی نکنی

ای سرمه، به خاک تا توان یکسان شد

زنهار، به دیده ها گرانی نکنی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۱

 

آلودهٔ زهد کرده ام دامانی

وجّهت مِنَ المسجدِ نحو الحانِ

ما رخت ز کوی نیکنامی بردیم

نستودِعُکُم معاشر الاخوانِ

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۲

 

زاهد، از عشق، دین به افسون نبری

روی ورع از میکده، گلگون نبری

تر ساختهای دامن تقوا از می

زبن آب، گلیم زهد بیرون نبری

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

تا چهره ز اشک ارغوانی نکنی

در محفل عیش، گل فشانی نکنی

هرگز چون شمع، جا به بزمت ندهند

گر با همه کس چرب زبانی نکنی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۴

 

امروز دل است، زیر بار عجبی

دارد نفس صبح، غبار عجبی

کوتاهی قصه دیدم از عمر دراز

در گردش چرخ اوا روزگار عجبی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۵

 

از می، لب غنچه گشت گلگون ساقی

چون لاله نشسته ایم در خون ساقی

اقبال تو می دهد ز ادبار نجات

تنگ آمدم از نکبت افیون ساقی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۶

 

ای آنکه به لافگاه دعوی چستی

واندر طلب گوهر عرفان سستی

تا دریابی که در گره داری هیچ

کاش آنچه سپرده ای به خود، می جستی

حزین لاهیجی
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
sunny dark_mode