×
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت دوم
ما بی تو دمی شاد به عالم نزدیم
خوردیم بسی خون دل و دم نزدیم
بی شعله ی آه لب زهم نگشودیم
بی قطره ی اشک چشم بر هم نزدیم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت دوم
شاها دل آگاه گدایان دارند
سر رشته ی عشق بینوایان دارند
گنجی که زمین و آسمان طالب اوست
گر درنگری، برهنه پایان دارند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت دوم
ای بی خبر این نفس مجسم هیچ است
وین دایره و سطح مخیم هیچ است
دریاب که در نشیمن کون و فساد
وابسته ی یک دمی و آن هم هیچ است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت دوم
دی کز تو گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است، فریاد مکن
بر رفته و بر نامانده بنیاد مکن
حالی دریاب و عمر بر باد مکن
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت دوم
با دل گفتم توبه باید کردن
دل گفت: بلی چو خیر را مایه نماند