خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۸
خواهی که شود دل تو چون آئینه
ده چیز برون کن از میان سینه
حرص و دغل و بخل و حرام و غیبت
بغض و حسد و کبر و ریا و کینه

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴
مستم به خرابات، ولی از می نه
نقلم همه نقل است و حریفم شئ نه
در گوشهٔ خلوتم نشان پی نه
اشیاء همه در من و من در وی نه

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۳۵ - الصفا
رسمی است میان اهل دل دیرینه
کز کینه تهی کنند دایم سینه
در دل همه حلم و بردباری باید
صاحبدل ریش سینه اندر کینه

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۲
صوفی نشوی به فوطه و پشمینه
نه پیر شوی ز صحبت دیرینه
صوفی باید که صاف دارد سینه
انصاف بده صوفی و آنگه کینه

شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۰
حرص و حسد و بعض و ریا و کینه
اوصاف بشر طبیعت دیرینه
حقا که به گرد هیچ مردی نرسی
تا پاک نگردت از اینها سینه

شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۱
مستم ز خرابات ولی از می نه
نقلم همه نقل است و حریفم شی نه
ای عالمیان نشان ولیکن پی نه
عالم همه در من است و من در وی نه

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۸
هرگز ز توام غیر دلآزاری نه
خون گشته دل مرا ز تو دلداری نه
ظالم خونم نگویم از جور مریز
من کشتنیم ولی باین زودی نه
