گنجور

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶۹

 

هوش عاشق کجا بود؟ سوی نسیم

هوش عاقل کجا بود؟ با زر و سیم

جای گل‌ها کجا بود؟ باغ و نعیم

جای هیزم کجا بود؟ قعر جحیم

مولانا
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۱

 

افتاد گره بر تن مجروح سقیم

چون قطره اشک بر رخ زرد یتیم

زینسان که منم مرا مسیحی باید

تا به کند از رنج تن زار الیم

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۳

 

دلدار بیامد دو سه گامی ز پیم

پنداشت مگر که هست در جام میم

چون دید مرا کیسه تهی همچو رباب

برگشت و دمی داد بکردار نیم

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

ای لفظ تو آب برده از دُرّ یتیم

خلق تو نشانده باد انفاس نسیم

وه وه که قیامتست شور سخنت

هر چند قیامت نبود پیش حکیم

خواجوی کرمانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۷

 

جوهر آبست و گوهرش دُر یتیم

دریاب بیان ما که سریست عظیم

موج است و حباب نزد ما هر دو یکی

بگذر ز دوئی یکی مسازش به دو نیم

شاه نعمت‌الله ولی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۸۲

 

ماییم و دل تنگ تر از حلقه «میم »

در زیر جفا و جور چون نقطه «جیم »

حاشا که چو «بی » کناره جوید ز بلا

چون «لام الف » ار شود سراپا به دو نیم

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۱

 

گر در همه آفاق بگردی چو نسیم

کار همه کس بسنجی از طبع سلیم

دشوار تر از سؤال کاری نبود

خواهی ز کریم خواه و خواهی ز لییم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۲

 

صاحب هنری را که بود طبع سلیم

خاک ره خلق باشد از خلق کریم

گر مشک شوی دماغ خشکی مفروش

مانند بنفشه باش مسکین و حلیم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۹

 

ساقی نظری بمن کن از لطف عمیم

جان من از این امید و بیم است دو نیم

خواهم قدحی از لب لعلت بچشم

زان پیش که جان کنم بپایت تسلیم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ دهم سه غلام است

 

ای خاک در تو برتر از عرش عظیم

لطف تو ربود خلقی از خلق کریم

شاهی تو و از سعادت فتح و ظفر

دایم سه غلام اند بکوی تو مقیم

اهلی شیرازی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴

 

دارد ز خدا خواهش جنات نعیم

زاهد به ثواب و من به امید عظیم

من دست تهی میروم او تحفه به دست

تا زین دو کدام خوش کند طبع کریم

محتشم کاشانی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت دوم

 

دارد ز خدا خواهش جنات نعیم

زاهد به ثواب و من به امید عظیم

من دست تهی می روم او تحفه بدست

تا زین دو کدام خوش کند طبع سلیم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

تا خود با نفس و شیطانی ندیم

پیشه خواهی داشت کناسی مقیم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت دوم

 

دارد ز خدا خواهش جنات نعیم

زاهد به ثواب و من به امید عظیم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

بود تا بود در آن پاک حریم

همچو پاکان بدل پاک مقیم

شیخ بهایی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

آیند ملائک سحر از عرش عظیم

از بهر طواف شه فردوس حریم

عمدا پر خود بردم مقراض زنند

شاید که به روضه تو گردند مقیم

میرداماد
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

هر چند گناه تو عظیم است عظیم

هر چند که طاعتت سقیم است سقیم

هر چند سزای تو جحیم است جحیم

نومید مشو، خدا کریم است کریم!

واعظ قزوینی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

ایزد دهد ار دولت دارای ریم

وان گه بخلی فزون ز کاووس کیم

با بخل چنین دولت سرشار چنان

بینی به دو روز رهن یک جرعه میم

یغمای جندقی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۷

 

در عهد تو و منست در هفت اقلیم

برخاستن امید و خون گشتن بیم

از جلوه چه ماند تا بسازند بهشت

از شعله چه ماند تا بتابند جحیم

غالب دهلوی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode