گنجور

عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۲۱

 

هر روز مرا غمی دگر پیش آید

کان غم ز غم همه جهان بیش آید

گر دل به چنین صبر نه درویش آید

تسلیم کند آخر و با خویش آید

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۸۶

 

بیگانگی ات چو با دل خویش آید

هر جای که مرهمی زنی نیش آید

صد زخم خوری به تیغ بر تن به از آنک

یک زخم زتو بر دل درویش آید

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳

 

چون خیل غم تو در دل ریش آید

بر سینه ز درد و غصه صد نیش آید

خونریز غمت چو مرد میدان طلبد

جز دیده کسی نیست که: تر پیش آید

اوحدی
 
 
sunny dark_mode