×
افسر کرمانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸
یک عمر به گرد کوی تو گردیدم
یک عهد خیال روی تو ورزیدم
آنچه از تو نمی شنفتمی، اشنفتم
و آنچه که از تو نمی دیدمی آخر دیدم
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۳۰
ز ابنای زمانه آنچنان رنجیدم
کز لطف کسان بریده شد امیدم
ده ناخن من تمام بر ریشه فتاد
از چند که پنبه قبا برچیدم
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۵
عمری به هوس گرد جهان گردیدم
از دشمن و دوست خوب و بد بشنیدم
سرمایه زندگی همین بود که من
با دیده بسی ندیدنیها دیدم
۱
۲