قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۳
در کوی مجاز هرکه شد راهسپر
کی خواری و عزت کندش هیچ اثر
بیچاره ستور، نعل بر پا خواهد
از آهن و زر بودن نعلش چه خبر
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۴
از حادثه گر چرخ شود زیر و زبر
نقصان نپذیرد هنر اهل هنر
از فیض هنر بود که هرگز نشود
از شورش بحر، تیرهدل آب گهر
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۵
از قدر هنر، بیهنران را چه خبر؟
نیکو نبود نفی هنر ز اهل هنر
مقدار سخن، سخنشناسان دانند
پوشیده مباد از گوهرسنج، گوهر
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۶
ای از تو نظر یافته ارباب نظر
ترکیب تو جمع است از اجزای اثر
بی فیض دمت، دل اثر نگشاید
کی غنچه شود شکفته بی باد سحر؟
سیدای نسفی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶ - اسبیات
صاحب جاها ترا ز من نیست خبر
هرگز نکنی به حال افتاده گذر
اسپی که به بنده وعده کردی نرسید
این وعده تو سراسپگی بود مگر
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴
از خلق چه اندیشه به ارباب هنر
وز خصمی این طایفه شانرا چه ضرر
هر چند که آستین بر آن افشانند
خاموش نمی شود چراغ گوهر
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۵
بدگوهری ار به نیکیت بسته کمر
بیگانه از آن نکوئیش دان گوهر
از دیدهٔ عینک مطلب بینایی
هر چند کند تقویت نور نظر
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶
افسوس ز تخم آرزو کشتهٔ عمر
وز حاصل با خون دل آغشتهٔ عمر
صد حیف که در حسرتم اوقات گذشت
گلدستهٔ داغ بستم از رشتهٔ عنر
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۷
شوری اگرت هست ز مردی درسر
از حق نمک تا بتوانی مگذر
گر چشم تو بر دلبر یاری افتد
شمشیر برهنه باش در قطع نظر
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸
آید بوی یدالله از خاک بشر
هر چند بود زجهل حالش ابتر
با آنکه برون آمده است از دریا
بیرون نتواند آمد از آب گهر
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۹
هر کس ز نخست شد به غفلت خوگر
منعش چو کنند بیش افتد به خطر
چندانکه زنندش سرپا راهروان
خواب ره خوابیده شود سنگین تر
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۰
خواهی دل روشن از چو مهر انور
صیقل کنش از موجهٔ خوناب جگر
بر صاف دل اسرار خفی پنهان نیست
خط از عینک جلی نماید بنظر
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها » شمارهٔ ۲۱ - تاریخ تزویج
چون آقا صادق آن فروزان اختر
تزویج نمود دختری مهپیکر
کلک هاتف برای تاریخ نوشت
گردید مهی قرین مهر انور
سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۸
بسیار به بر و بحر کردیم سفر
یک چند قدم زدیم در کوه و کمر
تبعیت هر که را چو کردیم آخر
جز یاد خدا جمله عبث بود و ضرر
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۶۸
در سوگ تو آسمان زمین زیر و زبر
دشت خسک اولی و تل خاکستر
تا در شکنم جهان جهان خار به پای
تا بر فکنم فلک فلک خاک به سر
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۷۶
هستی باغی و ممکن نیست گهر
بر رسته در او هیچ خسی پوچ ثمر
لیکن نتوان درودش چون نتوان یافت
گلبن بی خار و بوستان بی سر خر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای
ای با همه در حدیث و گوش همه کر
وی با همه در حضور و چشم همه کور
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۴ - باباشاه عراقی
تکرار وجود ماست این مرتبهها
ماییم به تکرار خود از خود شده دور
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه
از منزل یار تا تو ای سست قدم
یک گام زیاده نیست گامی بردار
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه
یارب به چه روی جانب کعبه رود
گبری که کلیسیا ازو داردعار