گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۶ - حکایت شیر و روباه و خر

 

گر ماه شوی به‌آسمان کم نگرم

ور بخت شوی رخت به کویت نبَرم

۱ بیت
نصرالله منشی
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۳

 

آن ماه به کشتی در و من در خطرم

چون کشتی از آب دیده آسیمه سرم

ز آن باد کز او به شادی آرد خبرم

چون آب نشینم و چو کشتی بپرم

۲ بیت
خاقانی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۹

 

ای باغ رخت گریز گاه نظرم

گر باشد صد هزار جان دگرم

[بیت دوم در نسخهٔ دیجیتالی مشکل دارد]

[بیت دوم در نسخهٔ دیجیتالی مشکل دارد] ...رم

۲ بیت
سید حسن غزنوی
 

عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۳۱

 

نه در سفرم یک دم و نی در حضرم

نه خواب و خورم هست و نه بیخواب و خورم

نه باخبرم ز خویش و نه بیخبرم

چون حیرانی نشستهام مینگرم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۳۲

 

چندان که بدین قصه فرو مینگرم

یک ذرّه نمیرسد ز جائی دگرم

هرچند که شایسته و زیبا پسرم

نه کار من است این و نه کار پدرم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار » شمارهٔ ۲۰

 

هر روز درین دایره سرگشتهترم

چون دایرهای بمانده بی پا و سرم

و امروز چنان شدم که آبی نخورم

تا هم چندان خون نچکد از جگرم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۱۰

 

عمری که ز رفتنش چنین بیخبرم

بگذشت چو باد و پیری آمد به سرم

شد روز جوانی و درآمد شب مرگ

وز بیم شب نخست خون شد جگرم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۱۴

 

تا کی رانی از در خود دربدرم

تا کی سوزی ز آتش هجران جگرم

آخر نظری کن که اگر بعد از این

خواهی که نظر کنی نیابی اثرم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۳۵

 

گر بی تو دمی خون جگر مینخورم

آغشته همی شوم ز خون جگرم

کار تو به هیچ گونه پی مینبرم

سر گردانا که من به کارتو درم!

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱۱

 

ای شمع چگل! تاتو برفتی ز برم

من کُشتهٔ هجر تو چو شمع سحرم

دور از تو چنان شدم که در روی زمین

گر بازآیی باز نیابی اثرم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۸۶

 

شمع آمد و گفت: دائماً در سفرم

میسوزم و میگدازم و میگذرم

بخت بدِ من چو رشته در کارم کرد

بنگر که ازین رشته چه آید به سرم

۲ بیت
عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۳

 

آن روز که بر خاطر عالی گذرم

از عجب چو نرگس همه در خود نگرم

از کوی تو ار باد قبولی جهدم

مانندۀ برگ گل ز شادی بپرم

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۴

 

بی روی تو صدره بگل ار برگذرم

ممکن نبود که نیز در وی نگرم

ور چند بنفشه خرده کاری سازد

با خّط تو سبلتش بیک جو نخرم

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۵

 

گر آب خورم درد شود بر جگرم

ور خواب کنم گرد شود در بصرم

هرج آن سبب راحت خود می شمرم

رنجم همه زانست چو در می نگرم

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » باب اول در دیباچه کتاب

 

من چون ریگم غم تو چون آب خورم

هرچند همی بیش خورم تشنه‌ترم.

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵

 

عمری است که در راه تو پای است سرم

خاک قدمت به دیدگان می سپرم

ز آن روی کنون آینهٔ روی توام

از دیدهٔ تو به روی تو می نگرم

۲ بیت
نجم‌الدین رازی
 

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۸

 

بی روی تو، ای دوست، به جان در خطرم

در من نظری کن، که ز هر بد بترم

جانا، تو بیک بارگی از من بمبر

کز لطف تو من امید هرگز نبرم

۲ بیت
عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹

 

دل نزد تو است، اگر چه دوری ز برم

جویای توام، اگر نپرسی خبرم

خالی نشود خیالت از چشم ترم

در کوزه تو را بینم اگر آب خورم

۲ بیت
عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵۵

 

از دوستیت خون جگر را بخورم

این مظلمه را تا به قیامت ببرم

فردا که قیامت آشکار گردد

تو خون طلبی و من برویت نگرم

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸۸

 

گر ماه شوی بر آسمان کم نگرم

ور بخت شوی رخت بسویت نبرم

زین بیش اگر بر سر کویت گذرم

فرمای که چون مار بکوبند سرم

۲ بیت
مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
 
تعداد کل نتایج: ۹۰