عطار » مختارنامه » باب نوزدهم: در ترك تفرقه گفتن و جمعیت جستن » شمارهٔ ۶
شد از تو جهان بیرخ آن ماه سیاه
گو شو که جهان سیاه گردد بیماه
او را تو برای خویشتن میطلبی
پس عاشق خویش بودهیی چندین گاه
عطار » مختارنامه » باب سیام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۳۰
اندهگن توییم از دیری گاه
در ما نگر، ای مرا ز اندوه پناه
کانها که به حسن گوی بردند زماه
کردند در اندوهگن خویش نگاه
عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۰
ای روی چو آفتابِ تو پشت سیاه
بی پشتی تو مه ننهد روی به راه
از روی توآفتاب را پشت شکست
وز روی تو پشتِ دست میخاید ماه
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۸۴
گر عارضه ای روی نمودت ای شاه،
خوش باش کزو نیافت نقصان به تو راه!
زین پس بودت فزونی حشمت و جاه
زیرا که پس از محاق بفزاید ماه
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۸۵
در ثورگه ست خانه طالع شاه
نشگفت اگر سیاه شد چهره ماه
این ست نشان آن که در خانه او
هر کس که زند طعنه بود روی سیاه
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۷۰ - الطریقة
تا یوسف دل را نکنی از بن چاه
یعقوب خرد ضریر باشد در راه
خواهی که عزیز مصر باشی در راه
از عشق کمر ببند و از صدق کلاه
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۲۹ - الصدق
تا یوسف دل را نکنی از بن چاه
یعقوب خرد ضریر باشد در راه
خواهی که عزیز مصر باشی در جاه
از عشق کمر ببند و از صدق کلاه
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۷۹
دانی که مرا با تو به گاه و بی گاه
جز با تو ندارم از چپ و راست نگاه
شاه تو مه است و شاهدان آب وی اند
در آب توان دید یقین سایهٔ ماه
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۵۴
تا یوسف دل را نکنی از بن چاه
یعقوب خرد ضریر باشد در راه
خواهی که عزیز مصر باشی در جاه
از عشق کمر ببند وز صدق کلاه
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۸
ای دوست اگر نیی ز حالم آگاه
کز دست تو دارم همه احوال تباه
اینک چشمم گواه اگر رنجه شوی
در روی تو بگذرانم این هر دو گواه
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۹
ای راه وصال تو درازی کوتاه
جز بندگی تو هر چه کردیم، گناه
اومید نداند بسر کوی تو راه
و اندیشه نیارد که کند در تو نگاه
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۵۰
یاران منا، چه بودتان از ناگاه
کاندر پی یکدیگر برفتید بگاه؟
ماهی بدو هفته گر برآید هر ماه
دیدم که بیک هفته فرو رفت دوماه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱۸
تا روی ترا بدیدم ای بت ناآگاه
سرگشته شدم ز عشق گم کردم راه
روزی شنوی کز غم عشقت ایماه
گویند بشد فلان که انالله
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲۳
در راه یگانگی چه طاعت چه گناه
در کوی خرابات چه درویش چه شاه
رخسار قلندری، چه روشن، چه سیاه
بر کنگره عرش، چه خورشید چه ماه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۹
گیر ایدل من عنان آن شاهنشاه
امشب بر من قنق شو ایروت چو ماه
ور گوید فردا مشنو زود بگوی
لاحول ولا قوة الا بالله
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴۴
من میگویم که گشت بیگاه ایماه
میگوید ماه ناگهانی بیگاه
ماهی که ز خورشید اگر برگردد
در حال شود همچو شب تیره سیاه
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶
نه سرو توان گفت و نه خورشید و نه ماه
آه از تو که در وصف نمیآیی آه
هرکس به رهی میرود اندر طلبت
گر ره به تو بودی نبدی اینهمه راه
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۸
دلدار من آنحوروش امروز بگاه
آورد بگرمابه در آنروی چو ماه
نازک تن خود را که حریریست سفید
پوشید ز دیده ها بدانموی سیاه
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۹
رویت که بر اوست مظهر لطف اله
زیباست بر او سه نقطه خال سیاه
کوبی من و توسه بوسه مشاطه حسن
از عنبر تر نهاده بر صفحه ماه