×
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » در عقاب و آزاد چهره و ایرا
نالنده کبوتری چو من طاق از جفت
کز نالهٔ او دوش نخفتیم و نخفت
او ناله همی کرد و منش میگفتم
او را چه غمی بود که بتواند گفت؟
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » داستان ماهی و ماهی خوار
در پشتِ من از زمانه تو میآید
وز من همه کار نانکو میآید
جان عزم رحیل کرد، گفتم که مرو
گفتا : چکنم خانه فرود میآید ؟
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » داستان ماهی و ماهی خوار
کودل که ازو طرب پرستی خیزد
بر صیدِ مراد چیرهدستی خیزد
در ساغرِ عمر کار با جرعه فتاد
پیداست کزین جرعه چه مستی خیزد
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » داستانِ راسو و زاغ
چون هرچ تو میکنی مرا معلوم است
خود را به غلط چگونه دانم افکند؟
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » رسیدن آزادچهر بمقصد و طلب کردنِ یهه و احوال با او گفتن
عهدِ من و تو بر آن قرارست که بود
وین دیده همان سرشک بارست که بود
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » رسیدن آزادچهر بمقصد و طلب کردنِ یهه و احوال با او گفتن
فَفِی سَمَرِی مَدٌّ کَهَجرِکَ مُفرِطٌ
وَفِی قِصَّتِی طُولٌ کَصدغِکَ فَاحِشُ
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » رسیدن آزادچهر بمقصد و طلب کردنِ یهه و احوال با او گفتن
با تو بنشینم و بگویم غمها
در حجرهٔ وصلِ تو بر آرمدمها