گنجور

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب نهم » در عقاب و آزاد چهره و ایرا

 

نالنده کبوتری چو من طاق از جفت

کز نالهٔ او دوش نخفتیم و نخفت

او ناله همی کرد و منش میگفتم

او را چه غمی بود که بتواند گفت؟

سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب نهم » داستان ماهی و ماهی خوار

 

در پشتِ من از زمانه تو می‌آید

وز من همه کار نانکو می‌آید

جان عزم رحیل کرد، گفتم که مرو

گفتا : چکنم خانه فرود می‌آید ؟

سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب نهم » داستان ماهی و ماهی خوار

 

کودل که ازو طرب پرستی خیزد

بر صیدِ مراد چیره‌دستی خیزد

در ساغرِ عمر کار با جرعه فتاد

پیداست کزین جرعه چه مستی خیزد

سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب نهم » داستانِ راسو و زاغ

 

چون هرچ تو می‌کنی مرا معلوم است

خود را به غلط چگونه دانم افکند؟

سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب نهم » رسیدن آزادچهر بمقصد و طلب کردنِ یهه و احوال با او گفتن

 

عهدِ من و تو بر آن قرارست که بود

وین دیده همان سرشک بارست که بود

سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب نهم » رسیدن آزادچهر بمقصد و طلب کردنِ یهه و احوال با او گفتن

 

فَفِی سَمَرِی مَدٌّ کَهَجرِکَ مُفرِطٌ

وَفِی قِصَّتِی طُولٌ کَصدغِکَ فَاحِشُ

سعدالدین وراوینی
 
 
sunny dark_mode