مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
«گنجینهٔ اسرار الهی ماییم
بحر درر نامتناهی ماییم
بنشسته به تخت پادشاهی ماییم
بگرفته ز ماه تا به ماهی ماییم»
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
کشتی وجود مرد دانا عجب است
افتاده به چاه مرد بینا عجب است
کشتی که به دریا بود آن نیست عجب
در یک کشتی هزار دریا عجب است
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
مرغی که خبر ندارد از آب زلال
منقار در آب شور دارد همه سال
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
مه دوش به بالین تو آمد به سرای
گفتم که ز غیرتش بکوبم سر و پای
مه کیست که او با تو نشیند یک جای؟
شبگرد جهاندیدهٔ انگشتنمای!
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
صیدم بشد و درید دام، این بتر است
می، دُرد شد و شکست جام؛ این بتر است
دل سوخته گشت و کار خام، این بتر است
دین ضایع و دنیا نه تمام، این بتر است
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
سوری که در او هزار جان قربان است
چه جای دهلزنان بیسامان است
* * *
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
تا درنزنی به هرچه داری آتش
هرگز نشود حقیقت وقت تو خوش
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
با همّت باز باش و با کبر پلنگ
زیبا به گه شکار و پیروز به جنگ
کم کن بر عندلیب و طاووس درنگ
کاینجا همه آواست و آنجا همه رنگ